آب را گل نکنیم
در فرودست انگار، کفتری می خورد آب
یا که در بیشه ای دور، سیره ای پر می شوید
یادر آبادی، کوزه ای پر می گردد
شاید این آب روان
می رود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی..
دست درویشی شاید، نان خشکیده فروبرده در آب